همراه با نماز در آیینه قران(راه و بیراهه)

سخن اهل دل مگو که خطاست...

همراه با نماز در آیینه قران(راه و بیراهه)


نکته های بیشتر در باره آيه71و72 سوره انعام قُلْ أَنَدْعُواْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى‏ أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَينَا اللَّهُ كَالَّذِى اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَطِينُ فِى الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَبٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى‏ ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى‏ وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَلَمِينَ*وَأَنْ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِى إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ترجمه بگو: آیا غیر خداوند، چیزى را بخوانیم كه سود و زیانى براى ما ندارد و پس از آنكه خداوند هدایتمان كرد، به عقب باز گشته (و كافر) شویم؟ همچون كسى كه شیاطین او را در زمین از راه به در برده‏اند و سرگردان مانده است در حالى كه براى او یارانى (دلسوز) است كه او را به هدایت دعوت كرده (و مى‏گویند:) نزد ما بیا (و حقّ را بپذیر ولى او گوشش بدهكار نیست). بگو هدایتى كه از سوى خدا باشد هدایت واقعى است و ما مأموریم كه براى خداى جهانیان تسلیم باشیم.* و (به ما امر شده كه) نماز برپا دارید و از خداوند پروا كنید، و اوست آنكه همگان نزدش محشور مى‏شوید. در یكتاپرستى، آرامش وتمركز است، ولى در شرك وچندتاپرستى، گیجى وتحیّر. «ءأرباب متفرّقون خیر أم اللّه الواحد القهّار» [یوسف، 39] آیا چند ارباب گوناگون بهتر است یا یك خداى قهّار؟ خداوند هم یكى است: «قل هو اللّه احد» و هم زود راضى مى‏شود «یا سریع الرّضا»، ولى غیر خدا هم زیادند و هم هر كدام توقّعات گوناگونى دارند و زود راضى نمى‏شوند. 1 پرستش معبودهای واهی، سود واقعی برای آدمیان ندارند.(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا) 2 نپرستیدن معبودهای واهی هیچ زیان واقعی در پی ندارد.(أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا)این برداشت بر این اساس است که جمله شرطیه «إن دعوناهم» پس از «لا ینفعنا»، و «إن ترکنا دعوتهم» پس از «لایضرنا» به قرینه صدر آیه منظور شده باشد. 3 ناتوانی بتها از رساندن نفع و ضرر، نشانه خردمندانه نبودن پرستش آنهاست.(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا) 4 تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا) 5 خداوند یگانه، توانا بر رساندن نفع و ضرر به آدمیان، شایسته پرستش است.(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا) 6 بهره گیری قرآن از حس منفعت خواهی انسان و گریز از ضرر برای تبلیغ توحید و معارف الهی(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا) 7 برانگیختن داوری وجدان از طریق طرح پرسش، از روشهای تبلیغی قرآن(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا) 8 استفاده مثبت و سازنده از غریزه جلب منفعت، روشی در تبلیغ دین(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا) 9 رواج شرک و بت پرستی در بین مردم جزیرة العرب مقارن ظهور اسلام(قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا) 10 مشرکان صدر اسلام با تبلیغات خود در صدد بازگرداندن مسلمانان به آیین شرک و بت پرستی بودند.(قل أندعوا من دون الله ... و نرد علی أعقابنا) 11 گرایش به شرک پس از توحید (ارتداد)، حرکتی ضد تکاملی و ارتجاعی است.(أندعوا من دون الله ... و نرد علی أعقابنا بعد إذ هدینا الله)معنای جمله «نرد علی ... » صرفاً به معنای بازگشت به گذشته تاریخی نیست بلکه حکایت از بازگشت به جهل و عقب ماندگی فکری نیز دارد. 12 توحید، عقیده ای متکامل که موحدان با هدایت خداوند به آن راه می یابند.(أندعوا من دون الله ... و نرد علی أعقابنا بعد إذ هدینا الله 13 بازگشت کننده به شرک (مرتد) مانند دیوانه ای سرگردان است که شیطانها (جنیان) عقل او را زایل کرده اند.(أندعوا من دون الله ... و نرد ... کالذی استهوته الشیطین) «استهوته الشیاطین» یعنی شیطانها عقل و فکر او را برده اند. همچنین جمله «استهوته الشیاطین» را در موردی که شخصی جن زده شده باشد، به کار می برند. (لسان العرب). 14 مرتد مانند جن زده است که روی زمین بی هدف و سرگردان راه می پیماید.(و نرد علی اعقابنا ... کالذی استهوته الشیطین فی الأرض حیران) 15 مرتد در کشمکش درونی و تحیر و فاقد آرامش است.(کالذی استهوته الشیطین ... حیران له أصحب یدعونه) 16 شرک و ارتداد، زمینه ساز حیرت و سرگردانی است.(و نرد علی ... کالذی استهوته الشیطین فی الأرض حیران) 17 توحید، زمینه ساز رهایی از تحیر و سرگردانی و معنی دهنده و جهت بخش به زندگی است.(کالذی استهوته الشیطین فی الأرض حیران)چون حالت مرتدان و مشرکان به دیوانگانی متحیر تشبیه شده، طبیعتاً نقطه مقابل شرک (توحید) اثراتی متضاد با آن خواهد داشت. 18 مشرکان، مرتدان متحیر را به شرک دعوت می کنند و خود را هدایت یافته می پندارند.(له أصحب یدعونه إلی الهدی ائتنا)مراد از «اصحاب»، بنا بر یک احتمال، مشرکان و منحرفانی هستند که مرتدان را تشویق می کنند و به جانب خود سوق می دهند و راه خود را طریق هدایت می شمارند. 19 مرتد به سرگردانی در بیابان می ماند که شیطانها او را به بی راهه می خوانند و گروهی نیز او را به راه هدایت دعوت می کنند.(کالذی استهوته الشیطین فی الأرض حیران له أصحب یدعونه إلی الهدی ائتنا)«فی الأرض» متعلق به «استهوی» است، و «استهوی فی الأرض» به معنی عقل او را در بیابان ربوده اند، می تواند باشد و مراد از «اصحاب» در «له اصحاب یدعونه» ممکن است مشرکان و یا موحدان باشند که در برداشت فوق احتمال دوم برگزیده شده است. 20 هدایت راستین، فقط هدایت خداوندی است.(قل إن هدی الله هو الهدی) 21 توحید و یکتاپرستی هدایتی الهی است.(قل إن هدی الله هو الهدی)چون جمله «إن هدی الله» در برابر جمله «له اصحاب یدعونه» عنوان گردیده و محور بحث آیه توحید است، چنین می نماید که مراد از هدایت در جمله «إن هدی الله» توحید و یکتاپرستی باشد. 22 پیامبر (ص) موظف به مقابله مناسب با تهاجم تبلیغاتی کافران است.(قل أندعوا ... قل إن هدی الله هو الهدی)«قل» خطاب به پیامبر (ص) است. تکرار آن در آیه بیان اهمیت این مفاهیم در برابر القائات و اندیشه هایی است که کافران آن را مطرح می ساختند. 23 آدمی وظیفه دار تسلیم در برابر پرودگار جهان است.(و أمرنا لنسلم لرب العلمین)چنانکه جمعی از اهل ادب (مانند کسائی و فراء) گفته اند، لام پس از ماده «أمر» حرف مصدری است به معنی «ان». بنابراین فعل «نسلم» به تأویل مصدر رفته است و مفعول دوم برای «أمرنا» محسوب می گردد. 24 خداوند رشد دهنده تمامی جهانیان است.(لرب العلمین) 25 تسلیم شدن در برابر خداوند، قرار گرفتن در بستر رشد و کمال جهان هستی است.(و أمرنا لنسلم لرب العلمین) 26 توحید و اعتقاد به آن راه تسلیم شدن در برابر پروردگار جهان است.(و أمرنا لنسلم لرب العلمین)جمله «لنسلم» مفعول لاجله برای «أمرنا» و مفعول دوم آن به قرینه قسمتهای قبلی آیه «التوحید» است. لذا معنی آیه چنین می شود: ما فرمان به توحید یافتیم، به جهت آنکه در برابر پروردگار جهان تسلیم شویم. 27 اقامه نماز فرمانی است که آدمیان باید بر آن گردن نهند. (و أمرنا لنسلم لرب العلمین. و أن أقیموا الصلوة ) 28 نماز دارای جایگاه و اهمیتی ویژه در بین عبادات (و أمرنا لنسلم ... و أن أقیموا الصلوة و اتقوه )یادآور شدن نماز در این سلسله آیات از بین عبادات دیگر، گویای نقش و جایگاه ویژه آن است. 29 اقامه نماز و تقوا، نشانه تسلیم شدن در برابر پروردگار است. (و أمرنا لنسلم لرب العلمین. و أن أقیموا الصلوة و اتقوه )چون «تسلیم» مذکور در آیه قبل حالتی درونی و تمکینی نفسانی است، امر به تقوا و اقامه نماز در پی آن می تواند اشاره به جلوه های عملی آن حالت درونی باشد. 30 تسلیم شدن در برابر پروردگار و اقامه نماز و پروا از او، نشانه برخورداری از هدایت الهی است. (إن هدی الله هو الهدی و أمرنا لنسلم ... و أن أقیموا الصلوة و اتقوه ) 31حشر آدمیان، در بستر تاریخ تا قیامت، فقط به سوی خداوند است. (و هو الذی إلیه تحشرون ) 32 باور به اینکه حشر آدمی تنها به سوی خداست، برانگیزاننده او به تسلیم در برابر خداوند و پروا از اوست. (و أمرنا لنسلم لرب ... و اتقوه و هو الذی إلیه تحشرون ) 33 قیامت روز گرد آمدن تمامی آدمیان در پیشگاه خداوند است. (و هو الذی إلیه تحشرون ) 34 هیچ گریزگاه و مأوایی جز خداوند برای انسان نیست. (و هو الذی إلیه تحشرون )


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: نماز, سبک زندگی, راه و بیراهه, شیاطین, سوره انعام,
نویسنده : سید محمد عبداللهی
تاریخ : یک شنبه 12 مرداد 1393
زمان : 9:4


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.